باید ترسید، حتی وقتی نباید ترسید!

باید میترسیدم.این یکهو زندگی قشنگ شدن ها، این توهم پیدا شدن ایده آل ترین اتفاق ممکن، این تصویر سازی های رویایی، همه این ها خطرناک است. برای منی که روحم در هر تصویر سازی های محکوم به فنا، ذوب میشود، خطرناک است.

 خواستم اعتماد کنم به اینکه هنوز معجزه کردن را میدانی، خواستم اعتماد کنم که به "مهنا"یی که یک تنه برای اثبات مهربانیت سینه سپر میکند، خواستم اعتماد کنم به "ناوا" یی که معتقد بود میتوانم از سوگلی هایت باشم، این بار واقعا خواستم اعتماد کنم اما نشد، نخواستی، نتوانستی.

باید میترسیدم! ترس داری واقعا!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد