کنستانسیا- کارلوس فوئنتس

این کتاب رو اون پسر کتاب فروشی بهم معرفی میکرد که هروقت خسته و داغون بودم میرفتم اونجا و انقدر از شاعرای مختلف برام شعر میخوند تا حالم خوب شه.

کتاب خیلی مرموزی بود، پر از وهم و خیال و توهم و زنی که هر روز می مرد!!!


بخش هایی از کتاب:

-عشقی که سراسر اعتماد باشد، عشق حقیقی نیست، بیشتر شبیه بیمه‌نامه است یا بدتر از آن گواهی حسن رفتار و این در نهایت به بی‌خیالی می‌انجامد.


-کنستانسیا، هیچ وقت به این فکر افتاده ای که سری به کتابخانه بزنی و کتابی برداری و بخوانی؟فکر می کنی من تا ابد دلم را به خانه داری روزانه و دلبری شبانه ات خوش می کنم؟وقتی پیر شدیم قرار است از چه چیزی حرف بزنیم من و تو؟


نظرات 1 + ارسال نظر
تنهایی سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:48 ب.ظ

جالب بود
عشقی که فقط اعتماد باشد عشق حقیقی نیست !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد