این آدم های حال بهم زنِ دور ریختنی را بریز دور.

از آدم های جدی بیزارم. همچنین آدم های منطقی که از رو میروی وقتی یک حرف خنده دار میگویی و از همان یک جمله هزار سوال در ذهنشان پیش می آید و اخر سر هم که توجیهشان میکنی نه تنها لبخندی هم نمیزنند بلکه عاقل اندر سفیهانه نگاهت میکنند. این آدمها را باید ریخت دور. این ادم های دو دو تا چهار تایی، این آدم هایی که جرز دیوار نمی خنداندشان، آدم هایی که هاله دورشان در بهترین حالت سیاه و کدر و دود زده است. این آدم هایی که آدم نیستند... بریز دور هر که را که بی پروا و دیوانه وار خندیدنت را محدود می کند، هر که مجبور ت میکند که خیلی اتو کشیده رفتار کنی و هی بگویی"بله، بله شما درست میفرمایید" بریز دور این آدم های خاک گرفته و زنگار بسته را و بعد جای آنها یک گلدون شمعدونی بذار، شمعدونی قرمز!!!




هیچ درختی، به اندازه گردو درخت نیست و هیچ گلی به اندازه شمعدانی گل نیست!!!( البته شمعدانی قرمز)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد