در من قاتلی است که شب ها ظاهر میشود

گیر کرده است دستانم در گلوی زنانگیِ زنی که

مردی که آنِ من بود را به یغما برد

چشم که بر هم مینهم

زنانگی اش را به بیرحمانه ترین شکل به شلاق میکشم

و

آن دشت گندم وجو خود را از او باز پس می ستانم.

دریغا چشم که میگشایم....

نظرات 1 + ارسال نظر
سوتسوتک چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:31 ب.ظ http://sootsotak.blogsky.com

چه قد خووب می نویسی ،اسم جالبی برای وبلاگت گذاشتی ،اتفاقی اومدم البته باید بگم می دونم که هیچ چی اتفاقی نیست اما به طور به ظاهر اتفاقی سه چار تا پستت رو خوندم خووووبه

ممنون دوست عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد