به مناسبت تولد آقای"میم ت"

آقای" میم ت" من را به اتهام دروغگویی و گیر کردنِ همچنانِ گلویم پیش کسی که دیگر وجود ندارد و البته یک مشکل دیگر محکوم و ترک کرد.

آقای میم ت یک دوست خیلی خوب بود،اینکه میگویم خیلی خوب یعنی خیلی خیلی خوب. با خنده هایم میخندید با گریه هایم غمگین میشد( البته اون هیچوقت گریه نمیکرد) برای امتحان هایم مضطرب میشد و حتی از راه دور با استرس های ناگهانی اش میفهمید که من سر جلسه امتحان مثل خر در گِل گیر کرده ام. آقای" میم ت" با دقتی ظریف در تمام موارد از انتخاب رنگ و طرح لباس گرفته تا خرید فلان کتاب و بحث بر سر انتخاب استاد راهنما و مشکل با هم اتاقی و مشکل روحی خواهرم و قیمت دمپایی ام همراهم بود. در کل آقای "میم ت" فقط یک دوست نبود بلکه یک همراه تمام عیار بود و من هم یک عوضیِ قدر نشناس.

فردا تولد آقای میم ت هست. دلم میخواست آنقدر از رویش شرمنده نبودم و صمیمانه ترین شکل تبریک را از همین فاصله دور برایش میفرستادم. هرچند آقای "میم ت" وقتی عصبانی میشود(البته بشدت بندرت اتفاق می افتد) انقد جدی می شود که خیلی راحت میتواند صمیمانه ترین تبریک را بزند تو گوشت و بگوید حقت بود. آقای "میم ت" هست دیگر

و اما آقای "میم ت" وقتی تو نیستی

من هم

تنها ترین اتفاق بی دلیل زمینم

تولدت مبارک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد