کتاب "دکتر داتیس" بیشتر شبیه دفترچه خاطرات دندانپزشکی به اسم داتیس بود. ریتم کتاب خیلی یکنواخت و بدون هیچ بالا پایینی بود.
بخشی از کتاب:
ممکن است تو دست یک نفر را یک روز توی شلوغی بازار، وسط یک میتینگ سیاسی، پشت ستون های یک کلاس درس، هنگام تماشای یک فیلم خوب، یک فیلم انسانی که سکانس های نفس گیر و نماهای طولانی معرکه دارد، یا توی یک ساختمان نیمه ساز وقتی داری کارتن های لوستر را روی زمین میگذاری بگیری، اما وقتی به موقع نگرفته باشی کلاهت پس معرکه است.