ناوا امروز که گفتم خوبم برای این بود که از ناراحت بودنم شرمنده شدم.دیروز یکی از بچه های خوابگاه مُرد.اینکه انقد راحت و مسخره میگم مُرد واسه اینه که واقعا خیلی راحت و مسخره از پیش ما رفت.اینکه تا ساعت ها شوکه بودیم از دیگر نبودن دوستمان و مات و مبهوت از این همه نزدیکی مرگ٬جای خود و شرمندگی من بابت غصه خوردن بابت خوشبختیه مردم جای خود!
ناوا این روزها نزدیک ترین حس به من حس دردناک مرگ و دیگر هرگز نبودن است.تا بحال مرگ را انقدر نزدیک و بی رحم ندیده بودم
با این حال من خوبم ناوا٬خوبِ خوب