از خدا که پنهان نیست از تو دیگر چرا؟! به گمانم دارم شرط را میبازم و کم کم باید بروم خودم را آماده کنم برای طواف حوض صحن مقبرة الشعرا.
یادت می آید گفته بودم مهنا تورا به یادم میاورد؟از خواب آرامش بگیر تا نماز خواندن دلنشینش. دارد دری به روی ساز و آواز و شیرینی به رویم باز میکند. گاهی مرا با خودش میبرد به یک دنیا موسیقی و هربارش تورا به یاد می آورم که اگر مرا در حال ساز زدن ببینی قطعا اشک ها خواهی ریخت. میخواهم بروم سراغ سه تار چون بشدت شبیه توست ناوا. بلند و باریک و کشیده و رنگ و بویی از دوتار مختوم قلی دارد...
این روزها کمتر نوشتنم می آید.خرده نگیر ناوا.