نیم ساعته هی کانتکت لیست گوشیم رو چک میکنم که به یکی زنگ بزنم( یه صدایی تو سرم میگه سوسمار) یکی که یکم حرف زدن باهاش حال و هوام رو عوض کنه (همون صدا:سوسمار) که یکم بتونم بخندم (سوسمااااااااااااااااار) یکم غر بزنم (سوسمااار) یکم از کارایی که دارم میکنم و از استرسم واسه یه شروع جدید بگم (سوسماررررر) از اینکه چه کتابایی با خودم ببرم(سووووووسمار)
.
.
.
منِ قاط زده خطاب به صدای درون کله ام: زهر مار و سوسمار.کوفت و سوسمار.فقط یه اس زدم به سوسمار٬ جفت پا رفت تو دهنم٬ چه برسه به همه ی این حرفا.
۰
۰
۰
منِ الان :|